امروز: دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۲۶:۲۰  آخرین بروزرسانی : خرداد ۳ام, ۱۳۹۶
آرشیو مطالب
  • تاریخ انتشار خبر : چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر : 2452
  • نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، معتقد است که رای مردم در انتخابات ریاست جمهوری رای به افراد است نه رای به جناح‎ها. از این رو نمی‎توان چنین پنداشت که جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده است. محسن کوهکن هم ۱۶ میلیون رای ابراهیم رئیسی را دستاورد بزرگی می‎داند و هم […]

    نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، معتقد است که رای مردم در انتخابات ریاست جمهوری رای به افراد است نه رای به جناح‎ها. از این رو نمی‎توان چنین پنداشت که جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده است.
    محسن کوهکن هم ۱۶ میلیون رای ابراهیم رئیسی را دستاورد بزرگی می‎داند و هم رفتار پسا انتخاباتی او را می‎ستاید و معتقد است که مردم باید این رفتار را با رفتارهای پس از انتخابات ۸۸ مقایسه کنند تا متوجه اخلاق مداری اصولگرایان شوند.

    مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با او یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پیروزی حسن روحانی را در ادامه بخوانید:

    به نظرتان مهمترین ویژگی‎های انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چه بود و چه تفاوتی با انتخابات‎های پیش از آن داشت؟

    مهمترین ویژگی این انتخابات آرامشی بود که علی رغم پیش بینی بدخواهان دال بر اینکه ممکن است مشکلاتی بوجود بیاید، هیچ مساله امنیتی‎ای بوجود نیامد و مردم با طمانینه خاصی در انتخابات شرکت کردند. به نظرم امنیت این انتخابات ناشی از اقتدار نظام بود و آرامش آن ناشی از سطح فرهنگ و بصیرت رو به کمال ملت بود.

    تحلیل‎تان از نتیجه این انتخابات چیست؟ فاصله آرای نامزد پیروز و نامزد دوم نسبت به انتخابات قبل کاهش یافته است، اما اصولگرایان علی‎رغم اجماع روی یک نامزد، باز هم نتوانستند پیروز انتخابات شوند. برخی تحلیل‎ها حاکی از آن است که در صورت افزایش مشارکت مردم، اصولگراها نمی‎توانند پیروز شوند چه با اتحاد و چه با تشتت.

    با نگاهی به روند انتخابات درمی‎یابید که نظر و رای مردم به تدریج شکل گرفته و یا حتی تغییر یافته است. از زمانی که نامزدها در سخنرانی‎های انتخاباتی‎شان حرف‎های متفاوتی زدند و بعد از مناظره‎ها، دیدگاه مردم شکل و شمایل خاص خود را یافت تا اینکه بالاخره در روز رای گیری به منصه ظهور در آمد.

    در مجموع به نظر می‎رسد که باید به رای مردم به دور از گرایشات سیاسی‎اشان بنگریم و تحلیل کنیم. اینگونه نیست که رای دهندگان از ابتدای امر بر اساس سلایق سیاسی، نامزد مورد نظرشان را انتخاب کنند. چون اگر بر اساس گرایشات سیاسی می‎خواستند تصمیم بگیرند بعد از مشخص شدن نامزدها، معلوم می شد که چه کسی به چه نامزدی می خواهد رای دهد. اما دست کم در سه انتخابات اخیر ثابت شد که مردم در ماه های آخر و حتی در روزهای آخر تصمیم می گیرند به چه کسی رای دهند و در این فاصله چه بسا موضعشان عوض هم بشود.

    اما در کشورهای دو حزبی، مردم در حقیقت به حزب رای می دهند نه نامزد معرفی شده از سوی حزب. برای همین هم وقتی از آنها پرسیده می ‌شود که به چه کسی رای دادید؟ می‎گویند به دموکرات‌ها یا به جمهوری‎خواه‎ها یا محافظه کارها یا حزب کارگر و… اما در کشور ما که نظام حزبی نیست تا مردم به برنامه احزاب و مصادیق اجرا کننده آن رای نمی دهند؛ بلکه صرفا به افرادی رای می دهند که نامزد شده اند. چه بسا این نامزدها هم هیچ پشتوانه حزبی ای نداشته باشند.

    برای همین است که در کشور ما نوع حضور نامزدها در مناظره‎ها و اتهاماتی که به یکدیگر می‎زنند، در رای مردم به آنها تعیین کننده است. در شرایط موجود یک نامزدی می گوید که اگر رقیبش رای بیاورد، مثلا جنگ می‎شود! این کار رسما رقیب هراسی است نه جناح هراسی. در چنی شرایطی برنامه جناح ها نقد نمی‎شود. در چنین فضایی مردم به تشخیص خودشان و بر اساس علایقشان عمل می کنند، نه بر اساس نزدیکی به گرایشات سیاسی. به همین دلیل معتقدم که رای مردم را نمی توان رای به احزاب و طیف های سیاسی دانست، بلکه رای به اشخاص است.

    نکته دومی که باید به آن اشاره کنم، اقداماتی است که منهای نگرش سنجی‎های سیاسی شاهد آن بوده‎ایم. در دوم خرداد ۷۶، مجموعه ای که به رقیب رئیس جمهور منتخب رای داد؛ پشت سر رئیس مجلس بود و تلاش زیادی هم کردند که رای بیاورند ولی میزان رای مردم بالا بود و رقیبش پیروز شد. بلافاصله بعد از انتخابات رقیب مغلوب به رقیب پیروز تبریک گفت.

    اینکه در انتخابات این دوره ریاست جمهوری جریان اصولگرایی در ایجاد اجماع موفق بود و نهایتا به یک کاندیدا رسید را باید مثبت ارزیابی کرد. اگرچه این نامزد، پیروز نشد اما کسب ۱۶ میلیون رای هم توفیق بزرگی است.

    این موید همان تحلیل نیست که حتی با اجماع هم اصولگرایان پیروز نشدند؟

    نه. چون همانطور که گفتم رای مردم به نامزدها رای به شخص آنهاست نه رای به احزاب و طیف‌های سیاسی.

    در مورد انتخابات شوراها چطور؟ در شوراها که رای مردم لیستی است و بر اساس اخبار منتشره لیست اصلاح طلب‎ها پیروز در اغلب شهرها بوده است.

    در انتخابات شوراها هم آرای مردم در شهرهای مختلف متفاوت است. جایی لیست حامیان دولت رای آورده و جاهایی هم رای نیاورده است. این آرای پراکنده نشان می دهد که نگاه ها در حوزه های کوچک هم به سمت شخص است و گرایش های سیاسی در مرحله بعد اهمیت می یابد.

    مضاف بر اینکه اصولگرایان فقط در یکی دو شهر لیست دادند و تکثر لیست هم داشتند. همانطور که اصلاح طلب ها هم دچار تشتت بودند.

    آقای رئیسی با اینکه سابقه فعالیت سیاسی چندانی نداشتند اما توانستند آرایی بیش از مجموع آرای نامزدهای اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری قبل کسب کنند. به نظرتان از این پشتوانه ۱۶ میلیونی رای چطور می‎توانند از این پس استفاده کنند؟

    به نظرم روش آقای رئیسی پس از انتخابات روش مدبرانه ای بود. در جریان انتخابات ۸۸ اگر رقیب رئیس جمهور منتخب، به جای ساختار شکنی و کار کف خیابانی کار آقای رئیسی را می کرد و با پشتوانه رایش می ایستاد و پیش می رفت؛ می‎توانست در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بار دیگر وارد عرصه رقابت شود و به جای روحانی او انتخاب می شد.

    آقای رئیسی ۳ میلیون رای بیش از بالاترین نامزد مغلوب سال ۸۸ داشت اما تبریک گفت و بعد هم گفت اگر دولت فعلی در مسیر توجه به مطالبات او و حامیانش گام بردارد، از او حمایت هم می کند. این نشان دهنده تراز ملی فهم و فکر او است که مصالح نظام را بر امور حزبی و جناحی ترجیح می دهد.

    مردم باید این دو نماد سیاسی را مقایسه کنند که نوع برخوردشان با رئیس جمهور منتخب چه بود. البته سال ۷۶ هم رقیب جریان اصلاحات، به نامزد پیروز تبریک گفت که مستند دیگری برای رفتار اخلاق مدارانه جریان اصولگرایی است.

    برخی معتقدند که آقای رئیسی با رای ۱۶ میلیونی‌ا‎ش ظرفیت لیدری جریان اصولگرایی را دارد. نظر شما چیست؟

    جمعی تلاشی کرد و او را وارد عرصه کرده و حمایتش کرد تا در چارچوب قانون، مطالبات این جمع را پیگیری کند. ایشان همانطور که در بیانیه‎شان نوشته‎اند همچنان نیز در جایگاه مطالبه گری قرار دارند و هرجا لازم باشد دولت مستقر را نقد می کنند.

    به نظرم آقای رئیسی شخصیت شاخصی است که می تواند تاثیر گذارتر باشد و در کنار اشخاص حقیقی و حقوقی جریان اصولگرا رهبری این جریان را به پیش ببرد.

    یعنی به تنهایی نمی‎تواند لیدر جریان اصولگرا باشد؟

    حتی جریان اصلاح طلب هم یک لیدر مشخص ندارد…

    چرا آنها آقای خاتمی را لیدر خودشان می‎دانند.

    نه اینطور نیست چون باوجود پیام‎های آقای خاتمی باز هم برخی اصلاح طلبان علیه موضع او نظر می دهند. در جریانی که ساختارش حزبی نیست در یک فرایند همگرایی و خرد جمعی باید پیش رفت. در این حالت یک نفر شاخص می شود و مجموعه با او همراهی بیشتری می کند. در هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا همین طور است. در جریان اصلاح طلب شورای عالی اصلاحات وجود دارد.

    در جریان اصولگرا هم جمنا وجود دارد. اما آنها یک لیدر هم دارند ولی در جریان اصولگرا جای این لیدر خالی است.

    جریان اصلاح طلب و اصولگرا دو تا حزب نیستند و ساختار حزبی ندارند، ولو اینکه یک نفر شاخص داشته باشند اما باز هم باید از فرایند همگرایی استفاده کنند. البته خوب است که این دو جریان به سمت حزبی شدن پیش بروند و جریان مخروطی از پایین به بالایی را با حضور یک دبیرکل تشکیل بدهند.

    خوب است که جریان انقلابی اصولگرا خودش را به عموم نیازهای فکری و تحلیلی مجهز کند و قویتر از گذشته در سنگر اخلاق و بایستد و ارزشهای انقلاب را پاس بدارد. آرزو دارم که مجموعه نحله‌های اصولگرایی زیر یک سقف کار کنند.

    به نظرتان در حال حاضر چه انتظاراتی از آقای روحانی و دولت دوازدهم وجود دارد؟

    آقای روحانی و جهانگیری در طول تبلیغات انتخاباتی بارها صراحتا گفتند که اگر مردم به آنها رای دهند، چه اقداماتی خواهند کرد. الان با رای مردم، ایشان چهار سال فرصت دارند که مشکلات را حل و فصل کنند. با کسب ۲۳ میلیون رای، باید به حرف ها و قول‌ها و وعده هایشان عمل کنند.

    آرزو می کنم که ایشان در عمل به وعده هایشان موفق شوند چون برای ما اصل نظام و مردم مهم است نه اینکه چه کسی مشکلات را حل می‎کند.

  • برچسب ها :
  • نظرات کاربران در "محسن کوهکن: مردم در انتخابات ریاست جمهوری به افراد رای می‌دهند نه جناح‌ها"
    مطـالب تصادفــی
    شبکه های اجتماعی